Web Analytics Made Easy - Statcounter

کاوه صباغ‌زاده با اشاره به اینکه اکثر فیلم‌های اجتماعی سینمای ایران آثاری تلخ هستند و از طرفی سینما از فیلم‌های کمدی نیز اشباع شده، تأکید کرد: به نظر من به سینمای تازه‌ای نیاز داریم که بین این دو جریان قرار بگیرد.

کارگردان فیلم سینمایی »رمانتیسم عماد و طوبا« که به تازگی به صورت آنلاین (در فیلم‌نت) اکران شده در گفتگو با ایسنا با اشاره به گذشت زمانی نسبتاً طولانی از اکران این فیلم سینمایی گفت: فیلم سینمایی «رمانتیسم عماد و طوبا« به تازگی اکران آنلاین شده و جالب است که درهمین زمان اندک بازخوردهای بسیار خوبی شاهد بودم و واقعاً انتظار نداشتم که با اکران آنلاین این فیلم پس از چهار سال با چنین بازخوردهای خوبی مواجه شوم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


صباغ‌زاده خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم «رمانتیسم عماد و طوبا» برای مخاطب امروز سینمای ایران همچنان تازگی دارد. در این چند روز من نظرات مخاطبان را در پلتفرم و فضای مجازی دنبال کردم و باید بگویم که اکثر افرادی که فیلم را دیده‌اند از آن راضی بودند و فکر می‌کنم موضوع این فیلم همچنان می‌تواند مورد توجه باشد.

وی افزود: به نظر من آنچه که در جامعه ما به خصوص در دو سال اخیر تغییر کرده به دلیل فشار مضاعف اقتصادی و دیگر مسائل سیاسی و اجتماعی است که مردم متحمل می‌شوند و من فکر می‌کنم این روزها مردم کشور ما بیشتر به فیلم‌هایی نیاز دارند که این فیلم‌ها بتوانند برای دو ساعت بتواند آن‌ها را از آنچه که در اجتماع در حال رخ دادن است دور کند و بتوانند برای دو ساعت ذهن و مغز خود را استراحت دهند و فیلمی ببینند که هم چشم‌نواز و هم گوش‌نواز باشد و بتواند آن‌ها را آرام کند و فیلمی که مشاهده می‌کنند تکرار همان مسائلی نباشد که در اجتماع شاهدش هستند. 

این کارگردان در ادامه گفت: من فکر می‌کنم مخاطب دیگر آن جنس فیلم‌ها را دوست ندارد و به نوعی از آن نوع فیلم‌های اجتماعی تلخ اشباع شده و از طرف دیگر سینمای ایران هم کم‌کم از فیلم‌های کمدی اشباع شده است و من فکر می‌کنم در این میان بیننده فیلمی را ترجیح می‌دهد که بین این دو سینما قرار بگیرد به این معنا که فیلم کمدی نباشد اما اثری شاد و امیدبخش است و در عین حال به شکلی کاملاً واضح به سراغ مسائل اجتماعی نمی‌رود.

وی افزود: با توجه به جوی که در جامعه وجود دارد رفتن به سراغ مسائل اجتماعی فیلم را تلخ می‌کند و با توجه به اینکه فیلمسازان ما معمولاً اصرار دارند که روی تلخی‌ها پافشاری کنند معمولاً فیلم‌ها بسیار تلخ هستند و به نظر من سینما باید با زندگی واقعی تفاوت‌هایی داشته باشد. اگر قرار باشد که مردم در سینما همان چیزی را ببینند که در کوچه و خیابان وجود دارد، طبیعتاً همان را می‌بینند و نیازی به سینما رفتن نیست. مردم معمولاً به سینما می‌روند تا چیزی متفاوت از واقعیت ببینند.

کارگردان فیلم سینمایی «رمانتیسم عماد و طوبا« درباره ساختار فیلم سینمایی این فیلم و تأثیرپذیری از دیگر سینماگران گفت: ما سعی کردیم این فیلم ترکیبی از سه ژانر فانتزی، کمدی و رمانتیک باشد. من در این فیلم از فیلم یا سینماگر خاصی تأثیر نگرفتم اما مطمئناً هر فیلمسازی آثار خارجی را می‌بیند و از فیلم‌های خوب خارجی تأثیر می‌گیرد اما نمی‌توانم فیلم خاصی را نام ببرم اما باید بگویم که این نوع سینما چندان مورد پسند من نیست.

وی افزود: قطعاً این فیلم‌ها طرفداران خود را دارند اما جنس دو فیلمی که خودم ساخته‌ام چندان مورد پسند و مورد علاقه من نیست. هر دو فیلم را به دلیل این ساختم که قرار بود من فیلم دیگری بسازم، آن فیلم مجوز نگرفت و شرایط تولیدش فراهم نشد و برای فیلم اول مجبور شدم «ایتالیا ایتالیا» را بسازم و بعد از آن هم برای فیلم دیگری درخواست پروانه ساخت داشتم که آن فیلم هم امکان ساختش فراهم نشد و چون بودجه ساخت فیلم آماده بود، فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» را آماده کردیم و هیچ کدام از این فیلم‌ها، آثاری نبودند که از قبل به آن‌ها فکر کرده باشم و ساخت آن‌ها در شرایطی انجام شد که همه چیز تحت تأثیر شرایط پیش آمده جلو رفت. اگر بخواهم درباره سلیقه سینمایی‌ام صحبت کنم، من به ژانرهای جنایی، نوآر و اکشن علاقه دارم و با این حال تجربه ساخت دو فیلم «ایتالیا ایتالیا» و «رمانتیسم عماد و وطوبا» با وجود اینکه انتنخاب اولم نبودند برایم جالب بود. ترجیح من تجربه کردن همه ژانرها است و نمی‌خواهم خودم را در یک قالب مشخص محدود کنم و فکر می‌کنم در این قالب فانتزی تقریباً هر آنچه که از دستم بر می‌آمد انجام دادم و اگر بخواهم ساخت فیلم در این فضا را ادامه دهم امکان این وجود دارد که درگیر تکرار شوم.


صباغ‌زاده با اشاره به اینکه اکران آنلاین در سینمای ایران تا رسیدن به شرایطی مطلوب فاصله زیادی دارد، گفت: وقتی فیلم در سالن‌های سینما اکران می‌شود از امنیتی نسبی برخوردار است و از طرفی تجربه تماشای فیلم در سالن سینما بسیار متفاوت‌تر از فیلم دیدن در خانه است. متأسفانه اکران آنلاین با وجود اینکه طیف مخاطبانش بسیار گسترده‌تر است اما متأسفانه نمی‌توان از پتانسیل کامل آن استفاده کرد چرا که فیلم‌ها بلافاصله پس از اکران قاچاق می‌شوند و هیچ سازوکار مناسبی وجود ندارد که جلوی این اتفاق را بگیرد. فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» خیلی زود قاچاق شد و این نشان می‌دهد که پلتفرم‌های ما در حوزه امنیت نیاز به پیشرفت دارند تا حداقل فیلم‌ها با این سرعت قاچاق نشوند. معضل قاچاق فیلم در همه جای دنیا وجود دارد اما در کشورهای دیگر نسخه قاچاق با این سرعت پخش نمی‌شود و از طرفی فیلم‌ها در شبکه‌های تلویزیونی پخش نمی‌شوند. در کشور ما فیلم‌ها به محض اینکه اکران آنلاین می‌شوند در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شده و مخاطبان این شبکه‌ها به راحتی می‌توانند این فیلم‌ها را ببینند. حداقل می‌توان سازوکاری تعریف کرد که جلوی پخش فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای را گرفت.
این کارگردان در پایان گفت: در حال حاضر با یکی از همکارانم مشغول نگارش فیلمنامه یک سریال هستیم که امیدوارم امکان ساخت این سریال تاریخی برای امسال فراهم شود.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: کاوه صباغ زاده عملیات وعده صادق تنبیه متجاوز عملیات طوفان الاقصی گردشگری مقاومت رمانتیسم عماد و طوبا سینمای ایران من فکر می کنم اکران آنلاین فیلم سینمایی فیلم ها شبکه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۹۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند.

به گزارش ایسنا، نام صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌ «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».» 

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» 

عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: «وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟»

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: «به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.»

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌: «اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.»

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،

سامی‌نژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌ «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.» 

او گفته است: «قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد.  فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • عکس | حامد بهداد با عینک قرمز به سینما می‌ِآید!
  • ۳ فیلم سینمایی در راه اکران سینماها
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • بلیت سینما بعد از دو ماه دوباره گران شد
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد
  • آمار فروش فیلم‌های سینمایی در اولین هفته اردیبهشت/ «مست عشق» از «تمساح خونی» سبقت گرفت